می برد شب
پلکان پنجره را
زیرلحاف سردش،
آرام
آرام
چشمان تو
همیشه تر از همیشه
تلاطم وار درمن... .
دست به غوزبۀ* سرم می کشم
میان دریای تب...
فریاد می زند،
جا رختی ماه
چند تا چوب لباسی خالی.
ترانه ی خشک تنهایی
در رگ رگ دیوار زمزمه کنان
حلول نامیمونیست، درین بستر
...
پُرشد، خِرخِره ام
نافرجامی جسم خیالت
در ته ماندۀ ویسکی دفن می کنم.
24/4/1389
بامیان
---------------------------
*غوزبه: نوع بوته کوهی (گیاه کوهی) میباشد که شکل گرد همانند "سرآدم" دارد، روی آن سیخ سیخ و براق است.
پلکان پنجره را
زیرلحاف سردش،
آرام
آرام
چشمان تو
همیشه تر از همیشه
تلاطم وار درمن... .
دست به غوزبۀ* سرم می کشم
میان دریای تب...
فریاد می زند،
جا رختی ماه
چند تا چوب لباسی خالی.
ترانه ی خشک تنهایی
در رگ رگ دیوار زمزمه کنان
حلول نامیمونیست، درین بستر
...
پُرشد، خِرخِره ام
نافرجامی جسم خیالت
در ته ماندۀ ویسکی دفن می کنم.
24/4/1389
بامیان
---------------------------
*غوزبه: نوع بوته کوهی (گیاه کوهی) میباشد که شکل گرد همانند "سرآدم" دارد، روی آن سیخ سیخ و براق است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر