۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

چه چاره؟!

… زد صدا دیشب نفهمیدم ستاره

بود یا وَهمی سَرَازنَو، من دوباره

جُل* شُدم، ققروق_* خشک صحرا

بسته،* تاری هرپلاسم تیغ و داره

ناق* میخندم به روی زندگانی

زندگی دورَست و شب، امّا چه چاره

میشود: یک روز قسمت کرد باهم

آسمان_ از صداقت گر بذاره؟

باز مهتاب ام که شاید مهربانی

سهم ماکردی و در باغ_ ستاره

ـ ـ ـ

لحظه هایم زیر_ پاهای محالی

خورد گردیدندو من از استخاره


بامیان

1389/سنبله/22

ــــــــــــــــــــ

* جُل: فرش و لباس کهنه
* ققروق: قاق، خیلی خشک شده، (بیشتر برای نباتات و علف های که زیر شعاع آفتات خشک میشود، مورد استفاده است.
* بَسته: کامل، تمام، سراسر
* ناق: بیهوده، واهی، پوچ

نوت: کلمات که در بالا آورده شده، کلمان عامیانه از زبان مردم مناطق مرکزی افغانستان است. «هزاره ها»

هیچ نظری موجود نیست: